عنوان این مقاله تحت عنوان "موسسات مالی نیازمند برنامه ریزی برای پنجاه سال آینده هستند، نه پنج سال آینده" میباشد، با وجود پیشرفت‌های نوآورانه و سریع در زمینه پردازش داده ها و همینطور یادگیری ماشین، همچنان بسیاری از کسب و کارها هنوز از عصر صنعتی، به عصر اطلاعات منتقل نشده اند، و این شکاف بین پیشرفت تکنولوژی و رفتار سازمانی شرکت‌ها، درحال گسترده تر شدن است. پر کردن این شکاف، نیازمند چیزی فراتر از اقدامات کوتاه مدت و مختصری مانند به کارگیری تکنولوژی‌های جدید است.  کسب و کارها، برای مشارکت و رشد قابل توجه، موظفند برنامه‌های خود را حول محور استراتژی‌های بلندمدت، طرح ریزی کنند. عدم به کار بستن این روش، می‌تواند نتایج هولناکی برای شرکت در بر داشته باشد. ایستمن کوداک،  شرکتی است که می‌تواند به خوبی نشان دهد عدم برنامه ریزی درست برای پیشبرد نوآورانه در سازمان‌ها چه نتایجی می‌تواند در بر داشته باشد. نتیجه‌ی قبول نکردن تکنولوژی های جدید توسط شرکت ایستمن کوداک این بوده که امروزه، داستان انشعاب و تحلیل رفتنِ این شرکت بزرگ، که دلیل آن تصمیم فاجعه‌ بار سران شرکت بر چشم پوشی بر روی نوآوری‌های صنعت عکاسی دیجیتال بود، در دانشکده‌های کسب و کار تدریس می‌شود.

موسسات مالی نیازمند برنامه ریزی برای پنجاه سال آینده هستند، نه پنج سال آینده

عنوان این مقاله تحت عنوان “موسسات مالی نیازمند برنامه ریزی برای پنجاه سال آینده هستند، نه پنج سال آینده” میباشد، با وجود پیشرفت‌های نوآورانه و سریع در زمینه پردازش داده ها و همینطور یادگیری ماشین، همچنان بسیاری از کسب و کارها هنوز از عصر صنعتی، به عصر اطلاعات منتقل نشده اند، و این شکاف بین پیشرفت تکنولوژی و رفتار سازمانی شرکت‌ها، درحال گسترده تر شدن است. پر کردن این شکاف، نیازمند چیزی فراتر از اقدامات کوتاه مدت و مختصری مانند به کارگیری تکنولوژی‌های جدید است.  کسب و کارها، برای مشارکت و رشد قابل توجه، موظفند برنامه‌های خود را حول محور استراتژی‌های بلندمدت، طرح ریزی کنند. عدم به کار بستن این روش، می‌تواند نتایج هولناکی برای شرکت در بر داشته باشد.

ایستمن کوداک،  شرکتی است که می‌تواند به خوبی نشان دهد عدم برنامه ریزی درست برای پیشبرد نوآورانه در سازمان‌ها چه نتایجی می‌تواند در بر داشته باشد. نتیجه‌ی قبول نکردن تکنولوژی های جدید توسط شرکت ایستمن کوداک این بوده که امروزه، داستان انشعاب و تحلیل رفتنِ این شرکت بزرگ، که دلیل آن تصمیم فاجعه‌ بار سران شرکت بر چشم پوشی بر روی نوآوری‌های صنعت عکاسی دیجیتال بود، در دانشکده‌های کسب و کار تدریس می‌شود.

امروزه، تحول گسترده تر و روز افزون صنایع از شیوه قبلی به حالت دیجیتال، نحوه‌ی کار همه‌ی آن‌ها را تغییر داده است. برخی صنایع مانند رسانه‌ها و عکاسی، زودتر تحت تاثیر این تحول قرار گرفته، و صنایع دیگر ، مانند خدمات مالی هم ، در حال حاضر این تغییر را به طور جدی تجربه می‌کنند. یک موضوع رایج و قابل توجه این است که خیلی اوقات، این شکست‌هایی که در نتیجه‌ی اولویت بندی اشتباه و درنتیجه اِعمالِ تغییرات نوآورانه با سودهای مختصر در سازمان ها رخ می‌دهند، می‌توانند تاثیرات بسزایی در انشعاب شرکت‌ها و حتی تاثیرات منفی گسترده‌ای در بازار سرمایه داشته باشد.

آینده‌ی خدمات مالی

عنوان این مقاله تحت عنوان "موسسات مالی نیازمند برنامه ریزی برای پنجاه سال آینده هستند، نه پنج سال آینده" میباشد، با وجود پیشرفت‌های نوآورانه و سریع در زمینه پردازش داده ها و همینطور یادگیری ماشین، همچنان بسیاری از کسب و کارها هنوز از عصر صنعتی، به عصر اطلاعات منتقل نشده اند، و این شکاف بین پیشرفت تکنولوژی و رفتار سازمانی شرکت‌ها، درحال گسترده تر شدن است. پر کردن این شکاف، نیازمند چیزی فراتر از اقدامات کوتاه مدت و مختصری مانند به کارگیری تکنولوژی‌های جدید است.  کسب و کارها، برای مشارکت و رشد قابل توجه، موظفند برنامه‌های خود را حول محور استراتژی‌های بلندمدت، طرح ریزی کنند. عدم به کار بستن این روش، می‌تواند نتایج هولناکی برای شرکت در بر داشته باشد. ایستمن کوداک،  شرکتی است که می‌تواند به خوبی نشان دهد عدم برنامه ریزی درست برای پیشبرد نوآورانه در سازمان‌ها چه نتایجی می‌تواند در بر داشته باشد. نتیجه‌ی قبول نکردن تکنولوژی های جدید توسط شرکت ایستمن کوداک این بوده که امروزه، داستان انشعاب و تحلیل رفتنِ این شرکت بزرگ، که دلیل آن تصمیم فاجعه‌ بار سران شرکت بر چشم پوشی بر روی نوآوری‌های صنعت عکاسی دیجیتال بود، در دانشکده‌های کسب و کار تدریس می‌شود. موسسات مالی موسسات مالی نیازمند برنامه ریزی برای پنجاه سال آینده هستند، نه پنج سال آینده bank 440x331 1 300x226

صنعت خدمات مالی، که می‌توان گفت در زمینه‌ی آمیخته شدن با تکنولوژی از برخی صنایع عقب مانده بود، تازه در حال وارد شدن به فاز دیجیتال است. نشانه‌های فراوانی حاکی از این مسئله است که شرکت‌های مالی – تکنولوژی یا همان شرکت‌های فین‌تک، با نرخ بی سابقه‌‌‌ای در حال بهره برداری از خدماتی با شفافیت بیشتر، و رابط کاربری بهتر هستند. بانک‌ها این بحرانی که با آن مواجه شده اند را حس می‌کنند، و به گفته‌ی McKinsey، بانک‌ها، در صورت دیجیتالی نشدن و به عبارت دیگر، آمیخته نشدن با تکنولوژی ، تا سال ۲۰۲۵، با کاهش سود ۲۰ الی ۶۰ درصدی مواجه خواهند شد. استارتاپ‌ها به تنهایی قادر به پر کردن این خلا نیستند و در کنار فعالیت آنان، مباشران نیز می‌بایست به استقبال فرایندهای جدید خدمات مالی بروند.

مدل نوآوری فعلی در بخش امور مالی، به نحوی طراحی شده است تا بتواند بالاترین بازده کوتاه مدت را داشته باشد. اما سرمایه گذاران و کارآفرینان در حوزه خدمات مالی، برای کسب موفقیت در طولانی مدت، می‌بایست بازنگری مجددی روی جدول زمانی این تحولات داشته باشند. در حقیقت، غیر واقع بینانه است رشد به شدت فزاینده‌ای همانند شرکت‌های Slack و Airbnb را از استارتاپ‌ها انتظار داشته باشیم. Vanguard، شرکتی است که به موفقیتی استثنایی در بازار رسیده است. این شرکت، که ۲۰ میلیون سرمایه گذار دارد، بیش از ۴۰ سال است که موفق مانده است. با نگاهی بلندمدت به شرکت، و جهت برنامه ریزی برای موفقیتی با دوام در دهه‌ی آتی، و نه برای کسب بیشترین سود در کوتاه مدت، تنها راه ممکن برای آینده‌‌ی کسب و کارهای خدمات مالی است. این صنعت، به قدری گسترده است و پیچیدگی‌های قانونی دارد که ایجاد تغییرات اساسی در آن زمان بر خواهد بود.

مدیران عامل شرکت‌ها اگر نمی‌خواهند به سرنوشت شرکت کوداک دچار شوند، می‌بایست نگرش ذهنی خود را تغییر دهند. برای اعمال نوآوری‌ در شرکت جهت رشدی فزاینده به صورت نمایی‌ در بلند مدت، نیازمند تخصیص بودجه‌هایی است که لزوماً سود چندانی در کوتاه مدت نخواهد داشت. شاید طرح این مسئله، در اتاق هیئت مدیره تصمیمی جالب و محبوب به نظر نرسد، اما قطعاً برای آینده‌ی شرکت‌های خدمات مالی، امری ضروری است.

اقدامات اخیر برخی شرکت‌های خدمات مالی، خصوصاً Goldman Sachs، اقداماتی امید بخش در این زمینه هستند.

نگاه شرکت Goldman Sachs، فراتر از صرفاً راه اندازی یک “آزمایشگاه نوآوری”، و یا سرمایه گذاری مبالغی نامعلوم در استارتاپ‌ها است. این شرکت، مشغول اولویت بندی و ایجاد دستور کاری برای نوآوری جهت پیشرفت‌ها و رشدهای کوتاه مدت است. اقدام اخیر این شرکت، یعنی راه اندازی Marcus ، که در حقیقت کار آن، یک بانکداری خرد آنلاین است، نشانه‌ای خاص و امیدوار کننده است. در حالی که Marcus با سودآوری فاصله دارد، Goldman قصد دارد تا آن را با شرکت خود ادغام کند، چرا که به این نتیجه رسیده که ادامه دادن به شیوه‌ی کنونی، نمی‌تواند طی قرن آتی رشد چشم گیر بیشتری داشته باشد.

تکنولوژی نوآوری

به یاد داشته باشید که تکنولوژی مالی، یک کالا است. هر کسی می تواند تکنولوژی جدید را بدست آورد؛ اما ایجاد تمایز حقیقی در خدمات مالی، با داشتن دیدگاه و توانایی انجام تغییر با نگاهی جدید حاصل خواهد شد. موسسات مالی، اگر بخواهند حین این تحول و انتقال به عصر دیجیتال، پا بر جا بمانند، نیاز به تخصص فنی بیشتری داشته، و می‌بایست پذیرای خطرات احتمالی برای موفقیت در بلندمدت باشند. اما بسیاری از این موسسات، به جای استخدام نیروی مستعد جدید، در حال از دست دادن نیروی فعلی خود هستند، و این افراد دارند جذب صنایع تکنولوژی محور می‌شوند. نود و پنج درصد از بانک‌هایی که توسط شرکت حقوقیِ White & Case مورد بررسی قرار گرفته اند، اظهار داشته اند که  به دنبال خرید و یا سرمایه گذاری در شرکت‌های تکنولوژی محور در ۱۸ ماه آتی هستند. اما بسیاری از بانک‌ها به دلایل اشتباهی این کار را انجام می‌دهند، چرا که به جای تمرکز برروی اِعمالِ درست نوآوری به روی خودشان، در حال خرید تکنولوژی هستند.

موسساتی که با موفقیت از این جدایش دیجیتال عبور می‌کنند، همان‌هایی هستند که بر روی رهبرانی سرمایه گذاری می‌کند که در حال ساخت شرکت‌هایی برای ۵۰ سال آینده هستند، و نه آن‌هایی که دیدشان برای ۳ تا ۵ سال آینده است. این تمرکز بر روی افراد، امری کلیدی است.

در ادامه ی هفته، با ادامه ی این مقاله همراه ما باشید.

به اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *